دانلود رمان آغوش تو تصمیمم بود به قلم سمیه دلادامی با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
داستان درباره عشق بین کارمند هتل و رئیس. برخورد اتفاقی بین ساشا و نگار خط رابطه شان را تیره و پر رنگ میکند و باعث ایجاد یک عشق بی پایان می شود….روزای خوبی رو در کنار هم میگذرونن تا اینکه سروکله زن سابق ساشا پیدا میشه و…..
هووووف، به هر حال برخورد درستی نداشتم و بهتره ازش معذرت خواهی کنم … به سمت اتاقش رفتم و تقه ای به در زدم… ملکی: بفرمایید؟ درو باز کردم و آروم و مودب گفتم میتونم بیام داخل؟ ملکی: از رو صندلی بلند شد؛ بله بفرمایید خانم شمس. رفتم تو و خودم و با در و دیوار سرگرم کردم. ملکی تک سرفه ای کرد. کار داشتید؟ هان !!… بله، راستش اومدم که ازتون بابت برخوردم عذرخواهی کنم.
ملکی لبخندی زد و گفت: موردی نداره در باب اون قضیه من مشکلی ندارم شمام شوکه شده بودید، لعنتی باشخصیت بدجوری شرمندم کرد. ای خدا عجب مرد با ادب و خوش برخوردیه ی و همینطور با پررویی تمام گفتم؛ پس مشکلی نیست آقای رییس؟ ملکی جلوتر آمد و با ژست خاصی ایستاد. خیر…و اینکه با آقای ملکی راحت ترم مثل خنگا نگاش کردم…
که با تک خنده ای گفت: منظورم اون آقای رئیس بود. خندم گرفت، آها بله آقای ملکی. ملکی…الان بهترید؟ چرا؟
منظورم بینیتون و سرتون بود؟ آها بله خیلی خوبه، همون موقه درد گرفت، ولی الان خوبم…خوشحالم که بهترید
ممنون میتونم برم؟ بله، خواهش میکنم… ای خدا عجب مرد با ادب و خوش برخوردیه…