دانلود رمان دراکولا pdf از برام استوکر با لینک مستقیم

دانلود رمان دراکولا به قلم برام استوکر با لینک مستقیم، نسخه کامل پی‌دی‌اف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk

در زمان های قدیم یک شوالیه به اسم لرد دراکول یک زن بسیار زیبا داشته و در آن زمان ها جنگی پیش آمده و لرد دراکول به جنگ رفته و چند وقت بعد از این که از زمان شروع جنگ گدشته خبری مبنی بر کشته شدن لرد دراکول به همسر او داده می شود که این عمل موجب خودکشی همسر او شده و وقتی که لرد دراکول به شهرش برمی گردد و از ماجرا با خبر میشود به خاطر این که سردار جنگ بوده و احترامی داشته نزد کشیش رفته و از کشیش درخواست مراسم دفن همسرش را دارد. اما کشیش و مردم به حرف او گوش نکرده و لرد دراکول شمشیر خود را که توسط آن هزاران روح را گرفته به کلیسا برده و آن را در مجسمه مسیح فرو می برد ناگهان خون از مجسمه جاری شده و لرد دراکول از آن خون می نوشد و …

خلاصه رمان دراکولا

در ساعت 8 و سی دقیقه شب يكم ماه مه، مونيخ را با قطار ترك كردم و مقارن با اوايل بامداد روز بعد به وي تين پا خت اتريش رسيدم و سپس يكراست به طرف بوداپست پايتخت مجارستان حركت كردم. قطار مي بایست ساعت 6 و 46 دقیقه بامداد به بوداپست می رسيد اما به علل نامعلومي يك ساعت تاخير داشت. با نگاهي به مناظر اطراف ايستگاه راه آهن حدس زدم كه بوداپست يا به قول مجارستانيها بوداپشت بايد شهر قديمي و فوق العاده زيبایي باشد…

به همين دلیل خیلی دوست داشتم تا براي مدت كوتاهي هم كه شده در خيابانهاي اطراف ايستگاه قدم بزنم و گردش كنم. اما با توجه به اينكه قطار با تاخیر یک ساعته وارد بوداپست شده بود از ترس اینکه مبادا زودتر از موعد مقرر حركت بكند جرات نمی كردم از ايستگاه دور بشوم و كماكان در ایستگاه باقي ماندم و به تماشاي مردم و مناظر اطراف مشغول شدم. ولی به هر حال حالا احساس ميكردم كه…اروپاي غرب را ترك كرده و در مجارستان ,از پل هاي فوق العاده زيبا و باشكوهي عبور كرديم كه بر روي رود معروف و خيال انگيز دانوب بنا شده …

پل هائي كه ضمن برخورداري از شيوه معماري غرب, از هنر خاص و اصيل معماري شرق و هنر معماري شرق نیز نشأت گرفته و در حقيقت شاهكارهائي از تلفيق سبك معماري غرب و هنر معماري شرق به شمار ميروند كه ظاهرا خيال بيننده را بی اختیار به دوران سلطة امپراطوری عثماني سوق مي دهند. خوشبختانه قطار به موقع حركت كرد و سرانجام همزمان با افول خورشيد و هنگامي كه سایه شب بر اين قسمت از جهان گسترده شده بود به «كلازن بورگ» رسیدیم، شب را در اين شهر و در هتلي به نام «هتل رویال» گذراندم.