دانلود رمان ماهرو به قلم رویا حسینی و یاسمن فلاحی با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
ماهرو، دختری کم سن و سال و زیبایی که پسر عموی متعصبش، عاشقشه و دیوانه وار میخوادش رو دست رد به سینش میزنه، اما با مرگ پدرش، مجبور میشه با پسر عموش ازدواج کنه، زمانی که میفهمه بارداره، زن عموش تهدیدش میکنه که مجبور میشه از خونه فرار کنه…بعد از گذشت چند سال که پسرش رو به تنهایی بزرگش میکنه، ایلیا پیداش میکنه و…
ماشین گوشه ی حیاط پارک شد عمو و زن عمویش آمده بودند اما هنوز خبری از ایلیا نبود زن عمویش وارد خانه شد نمی دانست که باید به استقبال برود یا که همانجا در آشپزخانه بماند! اقباله بیا لااقل این چمدون رو با خودت ببر داخل خونه زنا این همه ساعت رانندگی کردم، غر غرتو شنفتم حداقل این یک کارم تو بکن عه.چی میگی؟ من با این پادردم باید چمدون به این سنگینی رو هم بلند کنم اصلاً این دختره کجاست؟!
اقباله خانوم حاج خانوم اول از راه برس بعد..اقباله زن عموى ،ماهرو زنى فوق العاده حسود و خودشیفته بود و همچنین زبان تیز و گزنده ای داشت که قرار بود از این به بعد ماه را با همین زبانش حسابی بچزاند!! در تمام طول مسیر بازگشتش به همین مسئله می اندیشید… ماهر و کجایی دختر؟! ماهرو با توام؟! نفس عمیقی کشید دیگر تأخیر را جایز ندانست. به سمت در ورودی رفت سلام زن عموا رسیدن بخير. اقباله خانوم نگاهش کرد.